چهارشنبه، ۱۳ تیر ۱۳۸۶
..............
دوخيك مي گويد كه انسانها ممكن است كه نه، چيزي نزديك به حتم اينكه با حيوانات، مخصوصا از نوع اهلي اش كه تعبير مي شود به گله (البته اگر مجتمع باشند)، توفير دارند!......از ديدِ تقي بودا، (حق انتخاب آزاد) كه نه، بلكه (توانايي انتخاب آزاد) و شايد هم (مجوز انتخاب آزاد) از مهمترين وجوه تمايز انسانها با حيوانات بالاخص از نوع اهلي اش است!.....احشام و از جمله گوسفندان، عينيتِ (حق انتخاب غير آزاد) و (توانايي آنتخاب غير آزاد) و شايد هم (مجوز انتخاب غير آزاد) هستند!........ در نظامهاي انساني، انسان (چه دوپا و چه چهارپا....چرا كه انسان بودن ربطي به دوپا و چهار پا بودن ندارد)، با برخورداري از (حق انتخاب آزاد)، انتخاب مي كند بين گزينه هاي بسيار، كه آن گزينه ها را هم پيش از از اين، خودش انتخاب كرده است! مثال: ......داش تقي! امشب هوس كرديم كبابِ لقمه رستورانِ بابا طاهرِ مستقر در خيابان ظفر (همان دستگردي) و پنج سيريِ كشمش مردافكن!. (حق انتخاب آزاد) و يا (توانايي انتخاب آزاد) و شايد (مجوز انتخاب آزاد)، چيزي است نزديك به همين سبك و سياق (نزديك و نه اينكه خودش باشد)...............! در نظام گله داري اما، حيوانات اهلي از جمله گوسفندان (چه چهارپا و چه دوپا.....چرا كه گوسفند بودن ربطي به چهارپا و يا دوپا بودن ندارد)، با برخورداري از (حق انتخاب غيرآزاد) و يا (توانايي انتخاب غير آزاد) و شايد (مجوز انتخاب غير آزاد)، انتخاب مي كند بين دو و يا چند گزينه، كه آن دو يا چند گزينه را هم پيش از اين ديگران (مثلا چوپانها و غيره و ذالك.....) برايش انتخاب كرده اند! مثال: .......داش تقي! امروز هوس كرديم چرخي در اين دشتِ سبز مستقر در دامنه جنوبي البرز كه ما را اينجا آورده اند و تعليف با يونجه و يا شبدر!...انتخابش با خود ماست!..... (حق انتخاب غيرآزاد) و يا (توانايي انتخاب غير آزاد) و شايد (مجوز انتخاب غير آزاد)، چيزي است نزديك به همين سبك و سياق (نزديك و نه اينكه خودش باشد)...............! البته تقي دوخيك فهيم مارا متوجه اين نكته مي كند كه چرا در پاراگراف بالا، مي گويد (انسان) و نمي گويد (انسانها)....و چرا مي گويد (گوسفندان) و نمي گويد (گوسفند)!!......نامبرده جمع همگون و همشكل را (چه با زور و چه بي زور)، مشخصه نظامهاي هاي گله داري مي داند. .. ......... 2comments
بقول حضرت ابوي:...نه هوايي براي دم زدن و نه فضايي براي تکان خوردن!......ركود و جمود و خوابِ كاتاليپسي!......
0comments
|